سر بسته سخن گفت که “شاید“ بِرَودرفتم که به “باید“ نکِشد حرف و سخنصد خاطره بُرد از من و بر جای گذاشتیک فاصله یک قلبِ تُهی زخمِ کهنموجِ سرما میرود تا استخوانم از فراغهر زمستانی…
بیشتر بخوانید »به یاد مادران آسمانی 🥺💔کوچه باریک و دلم تنگ و کمی باران هستجای اندوه شد این کوچه تنگ بن بستگرچه از عشق و محبت خبری نیست،ولیمیشود باز به امید همان کوچه نشستشور عشق و رخ…
بیشتر بخوانید »